سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز شنبه ۲۸ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ایران روایات و تحلیلها درباره حادثه غمبار ایذه، تصویب سومین قطعنامه شورای حکام علیه ایران، انتقاد رئیسی از سکوت خواص و واکنشها به آن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
صدور قطعنامه سوم شورای حکام علیه ایران مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار گرفته است، آرمان ملی در اینباره نوشته است:
نگاهی به تحرکات آمریکا و تروئیکای اروپایی طی چند ماه گذشته نشان میدهد که آنها از مذاکره و رسیدن به توافق به سمت اجرای سیاست فشار حداکثری و تحریم شیفت کردهاند و در این مسیر ادله موجه و متقنی هم از خود بروز نمیدهند. پرسش اینجاست که اساسا اروپاییهایی که تا چند ماه پیش مصرانه و مجدانه بهدنبال احیای برجام، اعلام توافق و به سرانجام رساندن پرونده هستهای ایران بودند؛ امروز چه اتفاقی رخ داده که از آن موضع سابق خویش بازگشته و سیاست جدیدی اتخاذ کردهاند.
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه گزارش خود نوشته است:
برخی معتقدند که اروپاییها در محاسبات خود نسبت به ایران و مذاکره برای احیای برجام دچار اشتباه شدند. چه اینکه آنها فکر میکردند با احیای برجام هم میتوانند توافق را داشته باشند و از مواهب و ثمراتش استفاده کنند و از طرف دیگر نیز با اتفاقاتی که در جنگ روسیه و اوکراین رخ داده از محل برجام کمبود منابع انرژی خود را از ایران تأمین کنند. اما عدم درک مشترک در مذاکرات از توافق نهایی میان طرفین و در نهایت بروز برخی اختلافات باعث شد تا مذاکرات تا اطلاع ثانوی مسکوت بماند و اروپاییها نیز روند خود را تغییر دهند.
روزنامه اعتماد دیگر نزدیک به حزب اعتماد ملی نیز موضوع قطعنامه آژانس را مورد ارزیابی قرار داده و از موضعی مشابه با محافل تندرو آمریکایی نوشته است:
هشدارهای وزیر خارجه و سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران کارساز نبود و روز پنجشنبه در نشست دورهای شورای حکام سومین قطعنامه علیه ایران با ۲۶ رای موافق، ۲ رای مخالف و ۵ رای ممتنع تصویب شد. پرونده اختلاف ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره سه مکان (ورامین، تورقوزآباد و مریوان) که طبق ادعای آژانس آلوده به اورانیوم بودند در چند سال اخیر به سوژه اختلاف میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تبدیل شده و تاکنون سه قطعنامه را در خرداد ۱۳۹۹، خرداد ۱۴۰۱ و آبان ۱۴۰۱ به خود دیده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران روز چهارشنبه در حالی که تصویب سومین قطعنامه در شورای حکام تقریبا قطعی شده بود درباره پیامدهای سوء محاسبه و اقدامات غیرسازنده امریکا و برخی کشورهای اروپایی در نشست شورای حکام هشدار داد. ساعاتی پیش از رایگیری در شورای حکام نیز ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرد که بیتردید در صورت تصویب قطعنامه، پاسخ تهران قاطع و موثر خواهد بود. با این همه به نظر میرسد که ۲۶ کشور حاضر در نشست شورای حکام در روز پنجشنبه ترجیح دادند با صدور سومین قطعنامه علیه ایران بر پیچیدگیهای این پرونده در سایه تشدید تنش در رابطه میان ایران با غرب بیفزایند.
روزنامه شرق دیگر روزنامه اصلاحطلب نیز با تحلیلی تلفیقی از قطعنامه آژانس و اغتشاشات نوشته است:
آن چیزی که تعیینکننده است به واکنش ایران در برابر این قطعنامه بازمیگردد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه بپذیریم و چه نپذیریم، با صدور این قطعنامه اکنون توپ در زمین ایران است. انتخاب یکی از دو گزینه «تقابل» یا «تعامل»، عملا دو مسیر متفاوت و حتی متضاد را برای ایران و آینده پرونده فعالیتهای هستهای کشور رقم خواهد زد. تا به اینجای کار و از شواهد امر و نیز مواضع مقامات کشور چنین برمیآید که تهران مانند دورههای پیشین به سمت تقابل، پیش خواهد رفت که با توجه به اقتضائات کنونی در کشور میتواند تبعاتی را به دنبال داشته باشد. حال باید منتظر واکنش دولت رئیسی، شورای عالی امنیت ملی و به تبعش اقدامات سازمان انرژی اتمی ایران بود که چه تصمیمی را اتخاذ خواهند کرد.
شرق نوشته است:
باید دید ایران در جزئیات واکنش تقابلی خود دست به چه کارهایی خواهد زد، آن زمان میتوان درباره عکسالعمل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام، ایالات متحده و تروئیکای اروپایی اظهارنظر کرد. فعلا تا به اینجای کار، ایران از پیش یک تصمیم را برای خود اتخاذ کرده است؛ لغو سفر رافائل گروسی و هیئتی از آژانس به تهران. آنگونه که محمد اسلامی در بخش مهمی از سخنان چهارشنبه گذشته خود در حاشیه جلسه هیئت دولت عنوان کرد، «فعلا سفری از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران در دستور کار نیست»
روزنامه وطنامروز نگاهی دیگر به تحولات سیاسی در وین داشته و مینویسد:
آمریکا در ادامه سیاست فشار خود علیه ایران، قطعنامهای دیگر با همراهی تروئیکای اروپا علیه کشورمان در شورای حکام آژانس تصویب کرد. دولت بایدن که در سیاست خارجی خود در قبال ایران به دیپلماسی «بک چنل» - استفاده از کانالهای غیررسمی ارتباطی به جای کانالهای عادی و رسمی برای مذاکره- روی آورده، تلاش میکند با حربه تشدید فشار و تحریم که با کارسازی جریانات ضدایرانی فارسیزبان خارج از کشور صورت میگیرد و پیوند زدن با آشوبهای پراکنده در ایران، دستگاه محاسباتی کشورمان را دچار اختلال و هرجومرج کند تا از این رهگذر یک امتیاز بزرگ از تهران کسب کند.
تروریستها در کمین کیان
کیان پیرفلک، کودک ۱۰ ساله اهل ایذه شبانگاه ۲۵ آبان، در حالیکه با خانواده و در حال بازگشت به خانه خود در ایذه بودند، هدف گلوله قرار گرفت. پدر این کودک هم هدف سه گلوله قرار گرفته و در بیمارستان بستری شد. این اتفاق موجب بروز واکنش های گسترده ای در روزنامهها و رسانههای ضد انقلاب شده است.
در حالی که رسانههای ضد انقلاب با تولید روایتهای دروغین سعی دارند ماجرای تروریستی در ایذه را به سود جریان آشوب مصادره کنند؛ روزنامه رادیکال هممیهن در شماره امروز خود در سرمقالهای که به شدت بر خلاف عرف روزنامهنگاری است به این ماجرا پرداخته است!
در این یادداشت آمده است:
نظام سیاسی چارهای ندارد جز اینکه پای خود را از این جبهه بیرون بکشد و تمامی سنگرهای خود را تسلیم نیروهای حافظ حقیقت کند. حافظانی که میان خودشان رقابتی اساسی برای کشف و پخش حقیقت وجود دارد. روایت غالب در آنان معطوف به حقیقت خواهد بود. این تصور که روابط عمومیها تولید خبر و روایت اول را منتشر کنند و با این کار خود فضای خبری را در اختیار بگیرند، به غایت نادرست است و پیشاپیش شکستخورده محسوب میشود. با این رویکرد شما، نهتنها شکست خوردهاید و باختید بلکه آن را انتخاب هم کردهاید. ایذه نمونه روشن آن است. قصد ما ورود به واقعیت ماجرای کشته شدن یک کودک نیست، ما هم مثل مردم و بدون استفاده از امکان حرفهای خود ناچاریم که خبر رسمی را بشنویم، سپس منتظر شواهد تایید و رد آن باشیم. مسئله این است که مجموع اطلاعرسانی رسمی و نیز عملکردهای حاشیهای آن است که، موجب سخنان مادر این کودک بیگناه شده است و این مجموعه بهگونهای نیست که حقیقت روشنی را بازتاب دهد. فراموش نکنیم که ایذه یک شهر بزرگ و با ترکیب متنوع جمعیتی نیست و همه مردم کموبیش با یکی دو واسطه یکدیگر را میشناسند و یک منطقه مسکونی محلی محسوب میشود و نمیتوان با نادیده گرفتن این واقعیت از رویدادهای این شهر اطلاعرسانی کرد.
درحالی این روزنامه با کاور سیاه سعی در تولید روایتی مشکوک از ماجرا دارد که خانواده کودک کشته شده صراحتا بر نقش عوامل تروریست در این حادثه تاکید دارند! صالاحطلبلن تندرو مانند واقعه شاهچراغ سعی دارند با هدایت پروژه کشته سازی نبض بازی را در دست گرفته و با انحراف پرونده ماهیگیری سیاسی کنند؛ این جماعت در حالی خود را عزادار کیان نشان میدهند که حتی حاضرنیستند روایت خانواده او را منتشر کرده و از زیر بار آن شانه خالی کردهاند؛ کیان برای این جریان آلوده سیاسی همان نقشی را دارد که روزگاری سپیده موسوی آن را بازی کرد! پیش از این دو نها اطلاعاتی کشور از نفوذ باند «استریت بیز» در روزنامههای اصلاحطلب خبر داده بود؛ به نظر میرسد بقایای این شبکه نفوذی همچنان مشغول کار است.
روزنامه جوان با اشاره به حادثه خونین و تروریستی ایذه نوشته است:
هر روز که اهل آشوب فراخوان حضور خیابانی و اغتشاش میدانی میدهند، برنامههای متفاوتی هم برای شب در نظر میگیرند؛ ترور در امامزاده، آشوب در زندان، به رگبار بستن مردم، زیر گرفتن نیروهای حافظ امنیت با ماشین، وغیره. این رویدادها و برنامهریزیها حاصل همراهی نکردن مردم است. نه اینکه کسی با آنها نیست، اما اکثریت مردم با آنها نیستند و از سویی نظام هم تصمیم گرفته با خویشتنداری و بدون اسلحه گرم و سلاح جنگی با آنها مدارا کند. حتی اکثریت دستگیر شدگان هم به دلیل رأفت دستگاه قضایی و نهادهای انتظامی و امنیتی، بدون محاکمه آزاد میشوند. پس جریان آشوب برای گرم نگه داشتن این تنور، بر آتش خشونت میدمد. کشتهسازی گسترده حاصل چنین تفکری است. میکشند و بر عهده جمهوری اسلامی میگذارند، آشوب میکنند و میگویند معترضیم، آتش میزنند و میگویند ما نبودیم؛ «کار خودشونه»!
در ادامه این گزارش آمده است:
روزهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان هم که به بهانه سالگرد وقایع آبان ۹۸ فراخوان داشتند، انتظار چنین وقایعی میرفت. در دو سال گذشته، هیچ گاه کسی به شکل خیابانی سالگردی برای وقایع پس از گرانی بنزین در آبان ۹۸ نگرفت، اما امسال اهل آشوب پی بهانه برای زنده نگه داشتن اغتشاشات خیابانی هستند. از این رو خود را مدعی همه اتفاقات و وقایع میدانند!
روزنامه همشهری نیز در سرمقاله خود؛ به ادعای جریان ضد انقلاب درباره حادثه ایذه پرداخته و نوشته است:
تفاوت ۲۴ و ۲۵ آبان چیست؟ از ۲۴ آبان هیچچیز بهخاطر ندارید. طبیعی هم هست. مردم همراهی نکردند. با همه تهدیدها باز هم بازار شهر باز بود و... اما ۲۵ آبان چه شد؟ خون ریختند و هنوز سرخط خبرهاست. انتقام از مردم فقط این نیست که خون چند انسان بیگناه را بریزند. باید مردم به جهت روانی آسیب ببینند. این آسیب فیزیکی و روحی کمک میکند ذهن آماده شود که کار تمام است. دقت کردید؟ هر دو ثمره در ذهن است. شلیک نهایی به سمت ذهن مردم است. خط آشوب باید در ذهنها داغ باشد و به نفع اوباش غلبه کند. اینجاست که خون میریزند. مثل آب خوردن. ذهن را محاصره کنند، شهر را تسخیر کردهاند و ولاغیر. هیچ هزینهای هم برای دشمن ندارد. هرچند روز یکبار به یک بهانه اطلاعیه میدهند.
در ادامه سرمقاله همشهری آمده است:
چند نفری در گوشه و کنار محلهها جمع میشوند. خون میریزند و خلاص. این خون ریختن نیز شبیه ترورهای منافقین در ابتدای دهه ۶۰، کور نیست. کاملا حساب شده است. آنروزها فقط قصدشان ترساندن جریان انقلاب بود. اما امروز هدف شناخت است نه ترس و تهییج. آنروزها خبر مظلومیت مردم بساط ظلم و ترور را جمع کرد. اما امروز خبر مظلومیت شهید حتی به مادر شهید هم نمیرسد؛ چه رسد به مردم. مادر کیان در جنگ روایتها به قاتلان فرزندش پناه میبرد و ناخواسته کمک میکند تا کودکان بیشتری کشته شوند. بازی نیز دو سر برد برای آنهاست. آدم میکشند. اگر از امنیتیها باشد سوت و کف میزند و به هم تبریک میگویند. اگر کودک یا دختر جوان باشد پروژه «کارخودشونه» کلید میخورد. همین نکردند؟
روزنامه ایران نیز با اشاره به تلاش دشمن برای سوریه سازی مینویسد:
شامگاه ۲۵ آبان ماه گروهی ناشناس در حوالی بازار مرکزی شهر ایذه به سمت مأموران نیروی انتظامی، بسیج و مردمی که در حوالی آنها بودند، آتش گشودند. در جریان این اقدام هفت نفر شهید و هشت نفر نیز مجروح شدند. ساعتی پیش از این حادثه، آشوبگران حوزه علمیه این شهر را به آتش کشیده بودند. این اقدام در شرایطی رخ داد که فراخوانهای ضدانقلاب برای اعتصاب سراسری در روزهای ۲۴ ام تا ۲۶ آبان ماه در کشور با عدم استقبال بازاریان روبهرو شده بود. با این حال این حادثه تروریستی در شهری که ساکنان آن از قوم بختیاری هستند پس از حوادث مشابه در شهرهای کردنشین، بلوچنشین و مناطق آذریزبان نشان دهنده سرمایهگذاری بالای دشمنان برای فعالسازی و به خدمت گرفتن شکافهای قومی و مذهبی در مناطق عمدتاً مرزی برای تکمیل پروژه سوریه سازی کشور است.